Saskatchewan -- life, work & business

وبلاگ کار , زندگی , بیزینس در سسکچوان

Saskatchewan -- life, work & business

وبلاگ کار , زندگی , بیزینس در سسکچوان

سپاس از دوستانم

کدورتی که گذشت ....

نظرات 12 + ارسال نظر
عاطفه 1387/05/22 ساعت 02:47 ب.ظ

خواهش می کنم اینکار رو نکنید . بدون شما ما واقعا منبعی برای ساسکاچوان نداریم ...
حتما مشکل اون خانم حل می شه .

آذین 1387/05/22 ساعت 10:30 ب.ظ

با سلام
من واقعا متاسفم که می بیننم وبلاگ ها صحنه در گیری های شخصی شده. البته من ناراحتی سیمین خانم رو هم درک میکنم. شاید بهترباشه شما اطلاعت شخصی راجع به افراد نگذارید و الان هم با اصلاح اون اطلاعات ، اختلاف هارو خارج از فضای وبلاگ ها حل کنید.
من فکر می کنم هر دو وبلاگ متعلق به همه ایرانیهاست و هردو حاوی اطلاعات مفیده. پس بهتره با رعایت حریم همدیگه به هدف اصلی کارمون بپردازیم

مرسی آذین عزیز
من در ابتدای اینکه پست سیمین خانم رو دیدم مطالب مربوط به اون رو پاک کردم اما صحبتم این بود که چرا باید بدون اینکه به من نارضایتی اعلام کنه کار خودش رو انجام بده . حق با شما دوست عزیزه
ممنونم از نظرتون

باران 1387/05/23 ساعت 12:50 ق.ظ

سلاممم
به قول اقای بابک ما ایرانیا هر جای دنیا و هرچند تو یک مجموعه کوچک باشیم چشم دیدنه همدیگرو نداریم(البته خیلیها مستثنی هستند...)من علت این کا خانم سیمینو نمیدونم ولی اینو میدونم من اگر جای ایشون بودم و هر انتقادی از این وبلاگ داشتم خیلی دوستانه بدون هیچ(غرض ورزی!!!) بیان می کردم..... وبلاگ شما یکی از بزرگترین کمک کنندها به من و امساله خانواده ی من هست که قصد مهاجرت به این ایالتو دارن.... اینو بدونه هیچ تعارفی عرض می کنم با وجود این وبلاگ بود که علاقه ی من به ابن ایالت چند برابر شد....اقای بابک باز هم منتظره اطلاعات عالی شما هستیم...

حتما باران جان
منتظر ۱۰ نظر هستم
ممنونم

شبنم 1387/05/23 ساعت 01:02 ق.ظ

نه نه نه نه نه......اقای بابک چرا وقت خداحافظی؟؟؟؟انتقاد نابجای دوستانی که خودشون الان باید کمک کنندیه هموطنشون باشن نباید باعث محروم شدن ما از اطلاعات دقیق و ارزشمنده شما بشه....به نظر من دوستان PSA به جای انتقاد از وبلاگ اینو اون وقتشونو صرف کمک و جواب دهی به ایمیلهای هموطنانشون بکنن عادلانه تره.... با تشکر

حساب دوستان psa رو باید جدا از سیمین خانم دونست .
باز هم متشکرم شبنم جان

امیر 1387/05/23 ساعت 07:39 ق.ظ

سلام
جناب بابک خان ،خواهش میکنم شما که داری یک کار فرهنگی و عام المنفعه برای هم وطنات انجام میدی صبور باش و مطمئن باش خوانندگان وبلاگ شما ارزش زحماتی رو که میکشی میدونند و شما پاسخ غیر مستقیم این زحمات رو باآشنا کردن و علاقه مند کردن ایرانیها به اون منطقه و قوی تر کردن کامیونیتی ایرانی در آنجا دریافت خواهی کرد .
پس اگر خودت به کارت ایمان داری به اون ادامه بده و مشکل پیش اومده رو با گفتگوی مثبت حل کنید .

ما منتظر اطلاعات مفید شما هستیم .

شاد و امیدوار باشی

سلام امیر عزیز
دوست خوبم از ابراز لطف شما خرسندم . اگر مطلبی می نویسم فقط به دلگرمی اینه که دوستانی چون شما در این لحظات منو همراهی می کنند ولی ظاهرا این خانم ول کن نیست مجبوریم نادیده بگیریمش . به هر حال ۱۰ نظر که کامل شد حتما می نویسم و بهتر از قبل هم خواهم نوشت .

شاد باشی و پایدار

[ بدون نام ] 1387/05/23 ساعت 08:50 ق.ظ

من کجا گفتم به خاطر گرانی اومدم؟پروژه من بین دو دانشگاه مشترکه. قکرکنم ار ۲۰۰ بازدید ۱۸۰ تاش حداقل خودتون باشید. برید رسم ادب یاد بگیرید بلکه فرجی بشه انشالا

شبنم 1387/05/23 ساعت 05:25 ب.ظ

با سلام
واقعا" جای تاسف داره که وقت ارزشمند هم شما و هم افراد دیگری که جهت اطلاع رسانی به مایی که علاقمند به دریافت اطلاعات مفید هستیم فعالید هدر رود و مطمئنم که کسی که از هر دو وبلاگ بازدید میکند خودش میتواند صحیح و نا صحیح را تشخیص دهد و تعداد بازدید کنندگان نمیدانم چرا اینقدر برای همه مهم است ، فکر میکنم اگر اطلاعات داده شده چراغ راه یک نفر هم باشد دنیایی ارزش دارد. با امید به ادامه راهتون در ضمن تشابه اسمی با شبنم خانمی که در بالا اظهار نظر کردند حمل بر یکی بودن ما نشود و امیدوارم ما را از اطلاعات مفیدتان محروم نکنید با بی صبری منتظر نوشته های آقای مجید ابولقاسمی هستم که مژده اش را داده بودید .

حتما شبنم خانم از تهران
ممنونم از لطفتون از اینکه لطف کردید و کامنت گذاشتین
حتما روز بعد از ۱۹ آگوست در صورتی که تصمیم به ادامه این وبلاگ باشه و ۱۰ نظر جور بشه مطلب مربوط به آقای مجید ابولقاسمی رو هم خواهید خوند .

رئوف 1387/05/23 ساعت 08:35 ب.ظ

سلام،

همونطور که گفتم بابک جان، شما ادامه بده . سیمین خانم هم یه کمی‌ زیادی عصبانی شده.

واقعا جای این همه دلخوری نداره .

من و ۲ نفر دیگه از دوستان عزیزم ۳ سال پیش "پی‌ اس ا" رو راه انداختیم و به خاطر همین جور کدورت‌ها حتا دوستیمون کم کم ضعیف شد.

حالا خوشحالم که یک نفری پیدا شده ( سیمین خانم) که داره لطف میکنه و این وبلاگ رو به روز میکنه.

تو هم خیلی‌ لطف میکنی‌ که اینهمه وقت میذاری و وبلاگ به این خوبی‌ حاضر میکنی‌.

همگی‌ هدفمون کمک به بقیه ایرانی‌‌ها هست.

امیدوارم که شما و خنوم سیمین به توافق برسید و به کار ارزشمندتون ادامه بدین.

ارادتمند







رئوف عزیز و مهستی خانم مطالب شما اشک رو در چشمان من جمع کرد .
از لطف شما دو عزیز ممنونم اجازه میخوام در ایمیلی مفصل باهاتون صحبت کنم.
فقط می تونم بگم خوشقلبی و محبت شما دو عزیز واقعا منو منقلب کرد که علیرغم ایمیل ها باز هم اینجا کامنت گذاشتین که ادامه بدم .
روی چشمهام امرتون اطاعت میشه . هم بخاطر شما و هم بخاطر عزیزانی که کامنت گذاشتند و هم بخاطر همه ایرانیان عزیز در تمام دنیا اطلاعات می خواهند راجع به سسکچوان .
شما دو عزیز رو به خواوند بزرگ می سپارم
پایدار باشید .

مهستی 1387/05/23 ساعت 11:37 ب.ظ

آقای مشعوف عزیز سلام

راستش آنچه میخواهم بنویسم شاید تکرار مکررات باشد ولی‌ اگر ممکن است تشویقی به ادامه کار شما باشد باز مینویسم

مدتهاست وبلاگ نویسی می‌کنم ، از ترس خود سانسوری مشکلات اجتماعی‌ و همین داستانی‌ که بر شما اتفاق افتاد مستعار مینویسم اما حتی مستعار نویسی هم درمان یا سپری بر زخم زبان‌ها نیست...
اما باز خواهم نوشت چون نوشتن خودم را آرام میکند حتا به قیمت این باشد که باز هم پنهان تر شوم
این را گفتم که تاکید کنم برای نظرهای مخالف یا حتا نظرات تند نباید دلسرد شوید
کار شما فرای این جریانت است وقسمت دوم نوشته‌ام به این مطلب مربوط است...
من هم مثل شما مهاجرم اطلاعات ما محدود به شنیده‌ها از دوست و آشنا بود ..اطلات غلطی که حتا در برنامه مهجران سفارت به ما داد شد هم در تصمیم ما برای رفن به تورونتو بی‌ اثر نبود
زمان و پول و اعتماد به نفس از دست رفته مهمترین ضررهایی بود که به ما رسید... وقتی‌ به سسکچون امدیم برای ادامه تحصیل سرزمین فرصتها تازه به ما لبخند زد...
من و همسرم نمیتوانستیم این خوشبختی را با همه تقسیم نکنیم
همین الان حد آقل ۶ خانواده بر اثر اشنایی با ما به اینجا آمدند گاهی‌ راضی از انتخابشان و هروقت دلتنگ و زمستانیند شاید لعنتشن را به باعث بانی‌ میفرستند
ولی‌ ما باز هم به تشویق ادامه دادیم ...پاد کست ساختیم ...گفتیم و می‌‌گوییم

یک بار هم خواستم در وبلاگم بنویسم از اینجا ولی‌ نمیخواستم معلوم شود کجایم... درست زمانیکه تصمیم به باز کردن وبلاگ جدید با این مزمون داشتم همسرم گفت که کسی‌ دارد مینویسد و خوب هم مینویسد
گاه گاه مهمان شما میشویم ...خوشحال از این همه دقت شما و مطالب مفیدتان و به خود گفتیم هنوز هم خیلی‌‌ها میخواهند خوبی‌‌ها را با بقیه قسمت کنند. همسرم همین رووفی است که کما بیش وارد این داستانک شده ...
همه این‌ها را گفتم که بگویم خواننده خود خوب و بد یا درست نادرستی جریان را قضاوت می‌کند و صمیمانه خواهش می‌کنم اگر هنوز هم میخواهید خوبی‌‌هایتان را با بقیه شریک شوید دلسرد نشیوید و بنویسید حتا اگر صلاح میدانید این پست را از وبلاگتان بردارید و داستان را به فراموشی بسپارید

سبز باشید و موفق به امید دیدار در دنیای واقعی... سسکاتون تشریف آوردید به ما افتخار بدهید

شاهین 1387/05/24 ساعت 01:45 ق.ظ

آقا بابک تورو خدا نرین تازه قرار بود به سوالات من جواب بدین

فاطیما 1387/05/25 ساعت 01:04 ق.ظ

از اطلاعاتی عالی و کامل شما نهایت تشکرو دارم.... شما واقعا بزرگترین کمک را به ایرانیانی که قصد مهاجرت به این ایالت را دارند کرده اید...من از طریق سرمایه گذاری برای مهاجرت به این ایالت اقدام کرده ام و نیازمند اطلاعات مفیدی که شما در این وبلاگ عالی قرار می دهید هستم...با تشکر...

شبنم از تهران 1387/05/26 ساعت 12:04 ب.ظ

آقای مشعوف محترم
با سلام مجدد و تشکر از اینکه مجدد شروع به نگارش کردید و مرسی از اسم جدیدی که برای من گذاشتید امیدوارم که این روند را ارامه داده و از این طریق از مهستی خانم نازنین و همسرشان نیز تشکر میکنم البته نمیدونم که آیا صدای این عزیزان را در فایل صوتی مربوط به دانشگاه مریلند شنیدم یا نه ولی تک تک عزیزانی که آنجا هستند امیدوارم همیشه موفق باشند و مرسی که فرصتهای جدید را به ما معرفی میکنید.

ممنونم شبنم خانم
صدایی که در رادیو کالج پارک از دانشگاه مریلند شنیده اید و در پست های اولیه همین وبلاگ هم لینک دانلود آن موجود می باشد . مربوط به آقای رئوف و همسرشون مهستی خانوم هست .
با امید روزهایی بهتر و پر بار تر .
با همراهی همه خوانندگان عزیز وبلاگ از مطالبی پر بار تر بهره مند خواهیم شد .
با سپاس از همراهی شما دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد